تقویت مغز نوزاد در ماه نونزدهم تولد
کودکان اشیا را با توجه به جنسشان دستهبندی می کنند. کودکتان در ابتدا دستۀ قاشق و چنگالهای فلزی را لمس خواهد کرد و بعد دستۀ پلاستیکی را. در غیر این صورت برایش توضیح دهید که چه کار دارید میکنید. کودکتان به موقع به آن پی خواهد برد.
وقتی لباسهای شستهشده را دستهبندی میکنید، فقط تیشرتها، زیر پوشها و شلوارها را به طور جداگانه دستهبندی نمیکنید، بلکه آنها را با توجه به صاحبانشان نیز دستهبندی میکنید. برای مثال تیشرتها، زیر پوشها و شلوارهای پدر، مادر و سپس کودکتان را دستهبندی میکنید. در اینجا شما با دو سطح از دستهبندی سر و کار دارید. کودکتان به موقع میآموزد که اشیاء و مردم میتوانند در بیش از یک گروه قرار بگیرند. برای مثال پدر را میتوان در گروه مردان و نیز افراد موقهوهای، عینکیها و بالاخره در گروه شغلی خاصی دستهبندی کرد. اما در مورد حمایت شما از فرزندتان مهم است به راستی حمایت مداوم شما از کودکتان در تمام موقعیتها، می تواند رفتار فرمانبرداری او را افزایش دهد. اما بیایید واقعبین باشیم، هر قدر هم که والدین پاسخگویی باشید، باز هم لحظاتی را تجربه خواهید کرد که کودکتان حتی در پاسخ به پیشنهاد بستنی یا رفتن به زمین بازی کلهشقی میکند و فریاد میزند “نه! “
وقتی کودک رفتار مطیع را نداشته باشد، وظیفۀ والدین چیست؟ بیایید از همان مثال قبل که کودک وسط میز ایستاده بود، استفاده کنیم؛ این مسأله را در نظر بگیرید:
- پاسخگو باشید. موقعیتی را که کودکتان در آن قرار دارد توصیف کنید، یعنی تصدیق کارهای او: “اوه، نگاه کن، رفتی بالای میز.”
- نزدیک او بمانید. به سمت او بروید و بگویید: “مامان دوست نداره تو رو وسط میز ببینه.”
- گزینه هایی به او پیشنهاد کنید. از او بپرسید “دوست داری خودت بیای پایین یا دوست داری من بیارمت؟“
- کارتان را به نتیجه برسانید؛ اما به لحاظ عاطفی در دسترس باشید. اگر مشخص است که کودکتان خودش پایین نخواهد آمد، به او بگویید: “من میارمت پایین”، او را بغل کنید و به آرامی زمین بگذارید. اگر آشفته شده نزدیک او بمانید و احساسش را تأیید کنید: “می دونم که دوست داشتی اون جا بایستی، اما خطرناکه ممکنه آسیب ببینی. درست نیست روی میز بایستی.”
- در زمان مناسب فعالیت مناسبی به او پیشنهاد کنید. یعنی اول ببینید که چرا کودکتان روی میز رفته است: احتمالاً دوست دارد توانایی جدید جسمانیاش را در بالا رفتن از جایی امتحان کند. همین که از حالت آشفتگی بیرون آمد، یک کار رضایتبخش مشابه به او پیشنهاد کنید، مثل رفتن به زمین بازی. نیروی تازهای به او بدهید: “نباید بالای میز بری، اما می تونی از این سرسره بالا بری.”
با تمرین این شیوۀ اصولی، کودکی سازگارتر خواهید داشت.
اگر چه ما به عنوان پدر و مادر، بعدها وقت زیادی را در زندگی کودکمان صرف جلوگیری از استراق سمع میکنیم، اما این کار در اینجا قطعاً یک جنبۀ مثبت دارد. اگر برادر بزرگتر شیئی را با چوب داخل پریز برق فرو کند و شما برای ممانعت از این کار، او را به شدت در حضور کودک کوچکترتان سرزنش کنید، به احتمال زیاد کودک کوچکتان نیز درس ارزشمندی از این موضوع خواهد گرفت: او میخواهد کاری نکند که عصبانی شوید و حالا فهمیده است که فرو کردن شیئی در پریز برق شما را عصبانی میکند.
همانطور که کودک کوچکترتان دقت می کند کاری را که برادرش به خاطر آن سرزنش شده است، انجام ندهد، از تعریفهایی که از برادرش میکنید نیز استراق سمع کرده و از آنها نیز درس می گیرد. برای مثال، برادر بزرگش در چیدن میز کمکتان میکند؛ شما از این کار او خرسند شده و از او تشکر میکنید. کودک این موقعیت را استراق سمع میکند، برای همین فردا صبح به امید دریافت همان پاسخ عاطفی مثبت با چیدن دستمال سفره روی میز کمکتان میکند.
آگاهی از مهارتهای جدید استراق سمع عاطفی کودکتان، میتواند به شما کمک کند تا رفتار خود را به عنوان پدر و مادر اصلاح کنید. همانطور که در هفتۀ 27 و 31 خواندید، بچه ها از همان سنین پایین نسبت به بحث و مشاجره در خانواده حساس هستند (مشاهدۀ مداوم جر و بحث در خانه باعث ترشح کورتیزول در مغز میشود، کورتیزول یا همان هورمون استرس، می تواند سلولهای عصبی مغز را از بین ببرد). همچنین میدانید که برخی از کودکان به دلیل خلق و خوی ذاتیشان حساستر از سایر افراد هستند.
بنابراین، باید واکنشهای عاطفیتان را نسبت به موقعیتهای خاص کنترل کنید. جر و بحث با همسرتان را به زمانی که او خواب است، موکول کنید تا کودکتان را تحت فشار قرار ندهید.
مغز کودک در حین تجزیه و تحلیل یک مسأله خیلی سریع کار میکند و آن مشکل را با به کار بردن دانش حاصل شده از تجربۀ قبلی حل میکند. برمیگردیم به مثال مادربزرگ، وقتی کودک میبیند که مخلوطکن مادربزرگش دارای سیم برق است، می داند که باید قبل از درست کردن شیر بستنی آن را به پریز روی دیوار وصل کند. او با این کار آشنا است، چون دیده است سایر ابزار خانهشان که دارای کابل هستند، باید به پریز وصل شوند تا کار کنند. اگر کسی خردهنان روی زمین بریزد، کودکتان احتمالاً دنبال جارو خواهد گشت. بنابراین کودک نوپا نه تنها اشیاء را با کارها ارتباط میدهد، بلکه او اکنون میتواند این درک پیچیده را در موقعیتهای جدی به کار گیرد!